ارشد

ساخت وبلاگ
این که از بین هشت میلیارد انسان مرا می خواهی، نگاهت به من بخورد دست و پا می زنی، تنهایت بگذارم با زبان بی زبانی مرا می خوانی، بوی تنم را دوست داری و تنها در آغوش من آرامی، دردت برای من است، سلامتی ات نیز هم، شادی ات برای من است، غصه ات نیز هم، همه این ها آن قدر برایم شیرین است که نمی دانی. تو ای دختر دردانه ام! این که مرا می خواهی و به دنبالم می گردی و مرا می خوانی برایم یک دنیا جذابیت است و حس ناب مادری. نمی دانی وقتی صدایم را می شنوی و گرسنگی ات را با خوردن پشت دستت به من می فهمانی چقدر قند در دلم آب می شود. دختر نازدانه ام! قبل از آمدنت هراسی عجیب داشتم. مدام با خودم کلنجار می رفتم نکند همانند برادرت تو را دوست نداشته باشم ولی زهی خیال باطل. گویی مادرها اگر ده فرزند هم داشته باشند همه شان را بی نهایت دوست دارند و برای هر کدام شان دست به هر کار ناممکنی می زنند. دخترم! عزیزم! همدم رازهای مگویم! رفیق وقت های تنهایی ام! تو را دوست می دارم. تو را قدر همه انسان هایی که دوست می دارم، دوست می دارم. تو را قدر همه انسان هایی که ندیده ام دوست می دارم. تو را قدر همه زمان هایی که نزیسته ام دوست می دارم. تو را ... . ارشد...
ما را در سایت ارشد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmeechkaa3 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1402 ساعت: 12:16

شنیده ام خداوند دعای زنی که از مردش راضی است را در حقش برآورده می کند. میچکا ار تاج سرش راضی است و برایش هر روز، هر روز دعا می کند. دعا می کنم خداوند اول از همه سلامتی و طول عمر به تاج سرم بدهد. در ادامه می خواهم خداوند آن قدر به تاج سرم روزی دهد، آن قدر روزی دهد که محبت اطرافیانم به فرزندان اطرافیانم را نبینم. نبینم که فرزندان مرا چطور از محبت خویش دریغ می کنند، در حالی که به فرزندان اطرافیانم تا خرخره محبت می کنند! شماها هم حرف مرا گوش کنید: "اگر مادری در نزدیکی تان است، از او بابت تمام رنج ها و زحمت هایی که کشیده است قدردانی کنید." نه اشتباه نکنید! نگفته ام برایش طلا و لباس و کیف و کفش و روسری و چه و چه بخرید! تنها گفته ام از او قدردانی کنید. حتی شده با یک بسته شکلات! اگر آن هم در توان تان نیست با کلام. تشکر کلامی هیچ از تشکر عملی کم ندارد. نمی دانید که مادر تازه زایمان کرده چقدر حساس و زودرنج است. آن قدری که رفتار اطرافیان میچکا هنوز هم بعد از گذشت دو ماه و اندی روز از ذهنش خارج نشده است. هشتگ این پست هم "می نویسم بلکه راحت شوم" است. بلکه دیگر به رفتار اطرافیانم فکر نکنم. فکر نکنم تا سر بحث باز می شود بچه، بچه آن ها است و منِ بچه مردم هیچ کاره اما جالب است که در عمل و در قدردانی نه بچه مهم است و نه منِ بچه مردم و نه بچه بزرگ ترم!! جالب تر آن است که نوشته ام اما هنوز راحت نشده ام و بغض مثل یک پرتقال راه گلویم را بسته است. ارشد...
ما را در سایت ارشد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmeechkaa3 بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1402 ساعت: 15:59